اولین دیدار محبوبم
یکشنبه شب تا نزدیکای اذان بیدار بودم خوابم نمیبرد.یکم دلگیر بودم و یکمی هم نگران از بابت فردا که چطور میشه و دکتر چی میگه
نماز صبح رو خواب موندم و صبح که بیدار شدم خیلی دمغ بودم.میخواستم بعد نماز صبح ختم قرانمو تموم کنم.با خودم عهد کرده بودم برای سلامتیت تا نوبت سونوگرافی یه قرانو ختم کنم.صبحانه خوردم و نشستم پای ختم قران.پشت سر هم همراه با صوت جزهارو میخوندم.وسطاش میرفتم یه سری هم به غذا میزدم اما نمیزاشتم زمان بره و خدایی نکرده زیر عهد و قرارم با خدا بزنم.
ساعت نزدیکای سه بود که راه افتادیم همراه بابایی به سمت مطب دکتر...تو مطب اولین مریض من بودم آخه چهل و پنج دقیقه زودتر رفته بودم.پرستار منو چکاپ فشار خون و وزن کرد و دید که لاغر شدم و گفت چرا وزن نگرفتی؟گفتم اصلا اشتها ندارم ...نازدونه من تو دلمه خوردمش دیگه چی بخورم آخه
خلاصه دکتر اومد و رفتم رو تخت دراز کشیدم واسه سونوگرافی.با نگرانی پرسیدم بچه هست؟سالمه؟قلبش چی؟دکتر با همون صورت جدی اما مهربون گفت صبر کن تا ببینم...منم صلوات میفرستادم و منتظر بودم .یه دفعه صورت دکتر خندون شد و گفت بعله بچه که هست قلبشم تشکیل شده و داره میزنه،پاشو بشین تا تو مانیتور نشونت بدم.قند عسلمو دیدم و قلب نازنینش که روی صفحه میتپید .فقط خداروشک میکردم و خیره به صفحه نگاه میکردم .بهت زده بودم یعنی منم مامان راس راستکی شدم؟؟؟خدایا هزار بار شکرت کنم بازم کمه
دکترم از کاهش وزنم دلگیر شد و پودر ویتامین و مولتی ویتامین بارداری داد که بخورم.گفت الان نی نی غذا میخواد خیلی مهمه که وزنت زیاد بشه هاااا
هنوز از مطب بیرون نیومده مامان جون و باباجون مشهدیت تماس گرفتنو خیلی از خبر سلامتیت خوشحال شدن و مامان جونت که صلوات نذر کرده بود رفت که نماز شکر بخونه.بعد هم مامان جون شمالیت زنگ زده و بهش خبر سلامتیت رو دادم و بعد هم خواهرا و مخصوصا خاله جون النازت که شده دکتر شخصی من و راه و بیراه بهش زنگ میزنم و با صبوری جوابمو میده و داداش گلم که ماشالا دایی جون دکترت کلی سفارش واسه سلامتیت کرد و نسخه بلند بالا برام پیچید
بعد دوستای گلم که با زنگ و پیام جویای حالت بودن.مهدیه جون،سارا جون ،آرام جون،مریم جون که از خدا برای همگی عزیزانم سعادت و سلامت رو آرزو دارم.
تو راه برگشتم ...بابایی دیرش شده بود نتونستیم بریم فروشگاه سیسمونی اما از فروشگاه خانه و کاشانه برات اینارو خریدم .ان شاالله مبارکت باشه نازدونه خوش قدمم
اینم خاطره دیدن روی ماه جنابعالی و اعلام حضور گرمتون در زندگی عاشقانه ما
اینم عکس دردونم :
اینم هدیه هات: